بسم الله الرحمن الرحیم
تحلیل دکتر حسن عباسی:
در مسئلۀ طرح ریزی استراتژیک برای ادارۀ جامعه مداخل بسیاری وجود دارد که یکی از مهمترین آنها تنسان است، شناخت انسان در غرب با ذهن انسان آغاز میشه. در چارچوب مفهومی که برای شناخت ذهن انسان در غرب استفاده شده گذاره هایی وجود داره (بعضی از مهمارو بحث میکنیم تا طولانی نشه) که عبارتند از:
۱ - فرماندهی و کنترل ذهن (Mind Command and Control):
این کنترل ذهن توسط روانشناسان در دهۀ ۵۰ ویا ۶۰ برای ارتش آمریکا توسط CIA رقم خورد. یکی از مکاتب روانشناسان، مکتب رفتارگراهاست وفرمولی که CIA برای دولت آمریکا تهیه کرده این بود که اگر میخواهید افراد را کنترل کنید بایستی که رفتارشان را کنترل کنید واگر میخواهید رفتارشان را کنترل کنید بایستی که ذهنشان را کنترل کنید. از این گذاره در دوره های اخیر توسط سازمانهای نظامی استفادۀ حرفه ای شده. در شبکۀ C4I3 که ىر فرماندهی کلی لشکر وجود داره از این پروژه نشات گرفت. آنها برای کنترل ذهن افراد چهار (C) تعریف کردند (فرماندهی Command – مهار Control – ارتباطات Communication – رایانه Computer) که دو جزء سوم وچهارم به عنوان شبکۀ اصلی سیستم یک جامعه که امروز از آن به عنوان شبکۀ مخابرات یاد میشود، تعریف میشوند .. که در عین حال شبکۀ عصبی بدن را در برمیگیرد. اما دو جزء اول ودوم از طریق دو گذارۀ بعدی کنترل وفرماندهی میشوند. در مقابل این چهار (C)، سه (I) قرار دادند .. یعنی شما داخل شبکۀ ارتباطات ویا رایانۀ خود سه نوع از گذاره هارو قرار میدید که آنها عبارتند از: (معلومات Information – تحقیقات Investigation – اطلاعات ویا مخابرات Intelligence).. یعنی شما یا از جزء به کل میرسید ویا برعکس.
۲ - شستشوی ذهنی (Mind washing):
یعنی اینکه باورها وانگاره هایی را که شما در ذهن خود دارید، آنها توسط کسی یا جهتی از ذهن شما شسته شوند (با تبلیغات) وبه جای آنها کالای اعتقادی دیگری جایگزین شود. برای این کار در دوره ای افراد را ایزوله میکنند که ارتباطی با شبک های خبری دیگر نداشته باشند (از روشهای سنتی مارکسیستها که در سازمان منافقین استفاده میشود). اغلب این شستشوهای ذهنی توسط رسانه ها انجام میشوند. حجم معلومات کلانی که توسط رسانه ها به انسان منتقل میشود بسیار بیشتر از آن حد مورد نظر ذهن است لذا شما میبینید که نه تنها این رسانه ها (به خصوص ماهواره ای) تاثیر مقبتی ندارند بلکه در موارد بسیاری باعث فساد ذهن میشوند .. اینجاست که ذهن افسرده میشود وبه دنبال تغییرهای سریع و مستمر است.
۳- مدیریت ذهنی (Mind management):
این امر یا با دارو و دراگ امکان پذیر است و یا از طریق شستشوی ذهنی.
۴- مهندسی افکار عمومی (Public Minds Engineering):
موسسات افکار واذهان عمومی موسساتی هستند که از روانشناسان و جامعه شناسان و کارشناسان علوم ارتباطات بهره میبرند. اینها شامل سازمان سنجش افکار یا سازمان نظر سنجی است مثل موسسات GALLUP ویا PEW.
5- ذهن خداست (Mind is God):
این یک نظریه صرف علمی نیست.. در حدود ۲۵۰ مذهبی که در مسیحیت وجود دارد فرقه ای موسم هستند به مسیحیان علمی (Scientist Christians) که چهره های شاخصی مثل تام کروز بر این مذهبند.. اینها به کلیسا هم میروند اما مفهوم خدا را فروکاست داه اند به ذهن. از این نوع اشخاص قبل از انقلاب در ایران بودند که دنبال این چنین افکار بودند و اولین نخست وزیر موقت ایران بعد از انقلاب چونگه مهندس بود سعی بر آن داشت که خدا را با قواعد ترمودینامیک اثبات کند .. در اینگونه رویکردها بود که امام خمینی (ره) فرمودند: (التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام ومسلمین است).
6- چشم ذهن ویا قوۀ تجسم آن (Mind’s Eye):
این گذاره از نظر اصطلاحی ونه روشی شبیه به مفهومی است که در قرآن آمده یعنی چشم فؤاد ویا چشم دل.
حالا ما از خودمون سوال میپرسیم که آیا در جامعۀ دینی ما حق آن را داریم که به حریم ذهنی ویا قلبی افراد هجوم کنیم وآنرا کنترل وفرماندهی کنیم؟ واگر که ممکن باشد بایستی که قراردادی این بین وجود داشته باشد .. آیا همچنین قراردادی را ملاحظه میکنیم؟
ما در قرآن کریم در مقابل واژۀ ذهن کلمۀ فؤاد را داریم.. ودر باب فؤاد و یا قلب و دل ما دو مفهوم مهم داریم ..
اولا تطهیر قلب از هر ناپاکی وعلقه های غیر خدایی و دوم تخلیه قلب از هر گذاره ای. تطهیر قلب در مقابل شستشوی ذهنیست اما تطهیر قلب یک معنا دارد و آن هم پاکسازی آن برای رسیدن به حقیقت ولی در شستشوی ذهن شما هر تفکری را که چه خوب باشد و چه بد آنهارا جارو میکنید.
در مقابل واژۀ کنترل ذهن ما ما اعتلا وبینایی قلب را مطرح میکنیم و حق نداریم بر ذهن و قلب دیگران کنترلی داشته باشیم. و به جای مدیریت ذهن هدایت فؤاد را داریم.
و همچنین به جای فرماندهی ذهن ولایت فؤاد مطرح است ومایۀ ولایت حب ودوست داشتن است وبدون تحقیق این امر ولایت بر فؤاد امکان پذیر نیست.
هر چقدر که ذهن شما کنترل شده تر باشد تسخیر پذیرترید اما هرچقدر که چشم دل شما باز باشد شما در مقابل تسخیر شیطان ودیگران مستحکمترید. ژنرالهای جنگ نرم افراد کور ذهن را برنمیتابند بلکه افراد روشن دل را قبول دارند.
لذا اینجاست که گفته میشود ذهن کنترل شده حقیقت را نخواهد یافت. شاید به واقعیت برسد اما هر واقعیتی حقیقت به شمار نمی آید.
این واقعیتی که شما در غرب میبینید که کسی که بازنشسته میشود واجازۀ قتل خودش را به دکتر خود میدهد وتحمل سختی پیری را ندارد این افراد دچار افسردگی ذهنی شدند وبه عنوان یک ماشین تکنولوژی فقط تا وقتی که بازنشسته ویا پیر نشده اند زندگی را قبول دارند …
اما در این طرف دنیا شما کسی را میبینید که غرب هنوز هم در این تفکر مانده که وقتی ازاین فرد پرسیده شد: چه احساسی داری که انقلابتون پیروز شده؟ گفت: هیچ احساسی ندارم انقلاب از آن خداست. این فرد در سن ۶۳ سالگی در حوزۀ قم داد زد …
این شخص بعد از آن تبعید میشه ودر سن ۸۰ سالگی انقلابش را محقق میکنه وتا سن ۹۰ سالگی در بدترین شرایط کشور را اداره میکنه ودر هنگام کوچ به دیار معشوق میگه: با دلی آرام وضمیری آسوده وقلبی مطمئن وبه فضل خدا از خدمت خواهران وبرادران مرخص میشوم … وخط بطلانی بر همۀ روانشناسی ها وفلسفۀ ذهن وتئوری های مدرن غربی میکشه … این فرد امام خمینی (ره) است.
حالا با خودمون محاسبه ای کنیم آیا اگر مرگ مارا الآن در یابد با همین آسودگی خاطر حرف میزنیم؟ اگر این چنین نبود بدانید که در محاسباتتان خطا کرده اید.
لذا برای رسیدن به حقیقت وبرای زمینه سازی وحاضر بودن برای ظهور حق دل را تطهیر کن وعرش حکومت خدا را در دل خودت جای ده و وقتی که سنگینی خدا را حس کردی دلت عاشق هجرت خواهد شد.
نظرات شما عزیزان:
در نهایت پلیس تحقیقات شو شروع کرد ولی دیگه هیچ مطلبی و خبری در این مورد گزارش ندادن که بفهمم جریان چی بوده.